۱۳۹۹ فروردین ۱۰, یکشنبه

شاید باید

شاید حتا لازم به گفتن نباشد، اما انگار به راستی لازم است یادآوری کنیم؛ در موسیقی هم مانند همه‌ی هنرها «بهتر و بدتر» نداریم، ما فقط انتخاب می‌کنیم. کسی که با اطمینان اثری هنری را به اثر هنری دیگر برتر می‌داند همیشه از معیارهای مشخصی نگاه می‌کند. هرگاه ما با متر و معیار مشخصی، با نگاه از منظر خاصی به یک اثر هنری نگاه کنیم، نمی‌توانیم آن اثر را درک کنیم. آنچه ما از آن دریافت می‌کنیم، فقط آن چیزی است که به دنبالش رفته‌ایم و هرگاه به قصد داوری با اثری روبرو شویم، نخواهیم توانست خود را آزادانه درمواجهه با آن بیابیم. تنها ذهنی که آزاد باشد می‌تواند هوشیار باشد. ذهن درگیر درک نمی‌کند، از جواب‌های‌ از پیش آماده استفاده می‌کند. این البته موضوعی محدود به هنر نیست. به جای نزدیک شدن و درست دیدن تصویر، از دور شبیه ترین چیزی که پیش از این تجربه کرده‌است را بجای آن می‌گیرد. افراد در مواجهه با خواننده یا موسیقی جدیدی که به آنها نشان داده می‌شود، دنبال شبیه‌ترین مواردی که پیشتر دیده و شنیده اند می‌گردند. ذهنی که متکی به تجربه‌های پیشین‌اش است همواره  در یک خط حرکت خواهد کرد. اما هنر اصلن محلی است برای آزادانه حرکت کردن. چون برخلاف اکثر امور می‌توان در آن هرگونه آزمون و خطایی کرد بی‌اینکه هزینه‌ای برای خود و دیگران داشته باشد. همه‌ی عواملی که در ساخته شدن یک اثر توسط کسی دخالت دارند، تو در تو های بی‌نهایتی هستند. در هنر نمی‌دانیم چرا یکی می‌شود چیزی که ما دوست نداریم حق انتخاب با ماست اما نمی‌توانیم وجود آن را انکار کنیم. هر اثر او اطلاعات شگفت‌آوری از تجربه‌ی «او» بودن در این دنیا دارد. اگر ما به قصد مطالعه‌ آمده باشیم، عجیب است که ظرفیت رو به رو شدن با موضوعات را نداشته باشیم. چیزی که حداقل در نقدهای هنری فارسی همیشه دیده می‌شود، همین مقاومت در برابر آثار است. برای خودداری از پذیرا شدن اثر، تحلیل و درک چرایی وجود آن، چه آن را تایید می‌کنند و چه می‌خواهند مبرا بودن خود از آن را نشان دیگران دهند، ابتدا شبیه‌های آن را پیدا می‌کنند و با جای دادن آن اثر در یک یا چند دسته‌بندی‌ تکلیفش را مشخص می‌کنند. کار نقدها انگار انتخاب چند «صفت»  برای وصف و اعلام تایید یا رد کردن اثر است و بس. عجیب است نقدی نمی‌بینید که منتقد هنری در آن با یقیین حکم نکند، کمی به دریافت خود شک کند. آشپز در غذایش خود را بیان می‌کند. کسی که اثری بوجود می‌آورد، به همان میزانی که برای نفس خود آن کار انجامش می‌دهد، اراده‌ای دارد به ساختن؛ حالا چه نوآورانه باشد و چه اینکه در تکرار یک سنت، عملی مراقبه‌گونه انجام دهد. آن‌چه به عنوان «اثر» بوجود می‌آید یگانه است. هرچند به نظر تقلیدی دست چندم یا کاملن تقلبی بیاید، بی‌مهارت انجام شده‌ باشد یا مردم مسخره‌اش کنند. مادامی که به دنیا آمده است، بخشی از طبیعت هنر شده‌ است و جدا از حق حیاتش که بدیهی است، سهمی هم به میزان خودش خواهد داشت. ممکن است ما از یک خواننده‌ یا خوانندگان بسیاری متنفر باشیم، این حق ماست، احتمالن بهتر است همان چیزهایی را گوش کنیم که دوست داریم، اما اگر جست‌وجوگر هستیم همه را باید شناخت. ـ

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر