۱۳۹۶ خرداد ۱۸, پنجشنبه

اشتها به نفش


بسیار تشکر داریم ازسمت مدیریت وبلاگ به سوی دوستان خوبی که به همراهی ما در این مکان امن و بی‌سروصدا علاقه دارند. اخیرن و بطور دقیق‌تر بعد از اینکه این مطلب را نوشتم پیوندهای وبلاگ را درج خواهم نمود تا هرکس برای چک کردن بنده متاعی در چنته دارد بتوانم به موقع خودم را در مکانش حاضر کرده و جدیدها را به طبع برسانم و از قبلی‌ها دیداری تازه کنم.
قبل از آن نمیخواستم چیز دیگری بگویم. میخواستم کنسرو عدسی بخورم، فکر کردم که آیا حتمن باید آن را بجوشانم یا خیر. در موتور جست‌وجو سوالم را نوشتم و توکمه را فشار کردم. تذکرات بسیاری در باب کنسرو و میکروب و این‌جور چیزها آمد. اینکه اصلن هرچی کنسرو هست را باید جوشاند و الا خطرناکترین خوراک روی زمین است. من که اهمیتی برایم نداشت که خطرناک است. من اهل خطر هستم و در زندگی همیشه با خطرات مواجهم. کنسرو را بیخیال شدم تا الان که چندساعت بعد از آن است و به تازگی آب‌جوش به پا کردم و کنسرو دارد در آبی که قل می‌زند، قل می‌خورد. راجع به خطر شوخی کردم. من اصلن از ریسک کردن خوشم نمی‌آید و علاقه دارم بدون ریسک و در اطمینان کامل به سر ببرم. همینطور اگر سرمایه ای داشته باشم آن را در یک سرمایه گذاری امن دستخوش چرخش در بازار سازم. البته بانک و سود بانکی را هم می‌پسندم چون امنیت آن بسیار بالا و بدون نیاز به فکرهای اقتصادی است. چیز دیگری هم که می‌پسندم، غذای سالم و بدون کلسترول است. غذایی همچون کباب. که از بوی خوشی برخوردار است و با سبزی‌جات خوشمزه می‌شود. چیزی که نمی‌پسندم زیاد است. مثل همین بستن کبابی‌ها در ماه مبارک. کباب را شب هم هستم اما در شأن ناهار است و ظهر که آفتاب زرد زیاد. حالا اگر شما پرهیزکارید و برایتان خوب است، بفرمایید همانطور باشید که می‌خواهید؛ اما برای من پرهیزگاری که دیگران باید مراعاتش را بکنند تا بتواند پرهیز کند، شبیه به کوهنوردی است که دیگران حملش می‌کنند تا بالا. بال کبابی و کوبیده و جیگر و گوجه و قارچ. اگه مردی بگو نمیخورم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر