خبرنگار: لقب عقاب آسیا را برای اولین بار چه کسی برای شما گذاشت؟
عابدزاده: تماشاگران و مردم که به من محبت داشتند این عنوان را روی من گذاشتند. هیچ گاه هواداران استقلال و پرسپولیس به من توهین نکردند. چون میدانستند من دروازهبان تیم ملی هم هستم. من با کتف شکسته برای تیم ملی بازی کردم. هر دو کتف من شکسته است. اما به خاطر مملکت و مردم بازی کردم.
من با همه وجود تمرین میکردم و لقبهایی که مردم به من میدادند به خاطر لطف آنها بود و ربطی به هیچ تیمی نداشت. من همیشه دعا میکنم همه بازیکنان به این درجه برسند که مورد محبت مردم قرار بگیرند. خاطرهای به ذهنم رسید. سال 65 من دروازهبان تیم ملی بودم و لباس سبز رنگی را به تن داشتم. پدر و مادرم به من گفتند شیشههای خانه را تمیز کن و من هم که بازیکن ملیپوش بودم مشغول تمیز کردن شیشههای خانه شدم. مردمی که میدیدند میخندیدند و میگفتند بازیکن تیم ملی را ببینید که شیشه تمیز میکند. مگر ما جرات میکردیم روی حرف پدر و مادرمان حرف بزنیم. الان اینطور نیست. بازیکن باید پیراهن تیم ملی را شب تا صبح به تن کند و آن را ببوسد. چون پرچم کشور بر تن تو است. در یک بازی، بازیکن حریف تکلی زد و پای او به زیر چشم من خورد و باعث شد 8 بخیه به صورت بزنم اما بازی کردم. آنهم در حالی که همان بازیکن حریف فریاد میزد صورت عابدزاده خونی شده اما به او گفتم بلند شد و مسخره بازی درنیاور! در یک بازی که در پرسپولیس بودم توپ سمت راست من آمد و شیرجه زدم. صورت من به دلیل برخورد با بازیکن حریف باز هم پاره شد و هنوز جای آن روی صورتم مشخص است. دکتر تیم که بالای سرم آمد به دلیل جراحت صورت من حالش بد شد اما من با آن وضعیت باز هم بازی کردم. الان شرایط بهگونهای است که بازیکن تا یک تکلی میزند 60 بار دور خودش غلت میخورد و حتی بعد از مصدومیت گریه میکند. بازیکنی که مصدوم شده میگوید نمیتوانم بازی کنم، آنهم در حالی که یکونیم میلیارد تومان پول گرفته است.
عابدزاده: تماشاگران و مردم که به من محبت داشتند این عنوان را روی من گذاشتند. هیچ گاه هواداران استقلال و پرسپولیس به من توهین نکردند. چون میدانستند من دروازهبان تیم ملی هم هستم. من با کتف شکسته برای تیم ملی بازی کردم. هر دو کتف من شکسته است. اما به خاطر مملکت و مردم بازی کردم.
من با همه وجود تمرین میکردم و لقبهایی که مردم به من میدادند به خاطر لطف آنها بود و ربطی به هیچ تیمی نداشت. من همیشه دعا میکنم همه بازیکنان به این درجه برسند که مورد محبت مردم قرار بگیرند. خاطرهای به ذهنم رسید. سال 65 من دروازهبان تیم ملی بودم و لباس سبز رنگی را به تن داشتم. پدر و مادرم به من گفتند شیشههای خانه را تمیز کن و من هم که بازیکن ملیپوش بودم مشغول تمیز کردن شیشههای خانه شدم. مردمی که میدیدند میخندیدند و میگفتند بازیکن تیم ملی را ببینید که شیشه تمیز میکند. مگر ما جرات میکردیم روی حرف پدر و مادرمان حرف بزنیم. الان اینطور نیست. بازیکن باید پیراهن تیم ملی را شب تا صبح به تن کند و آن را ببوسد. چون پرچم کشور بر تن تو است. در یک بازی، بازیکن حریف تکلی زد و پای او به زیر چشم من خورد و باعث شد 8 بخیه به صورت بزنم اما بازی کردم. آنهم در حالی که همان بازیکن حریف فریاد میزد صورت عابدزاده خونی شده اما به او گفتم بلند شد و مسخره بازی درنیاور! در یک بازی که در پرسپولیس بودم توپ سمت راست من آمد و شیرجه زدم. صورت من به دلیل برخورد با بازیکن حریف باز هم پاره شد و هنوز جای آن روی صورتم مشخص است. دکتر تیم که بالای سرم آمد به دلیل جراحت صورت من حالش بد شد اما من با آن وضعیت باز هم بازی کردم. الان شرایط بهگونهای است که بازیکن تا یک تکلی میزند 60 بار دور خودش غلت میخورد و حتی بعد از مصدومیت گریه میکند. بازیکنی که مصدوم شده میگوید نمیتوانم بازی کنم، آنهم در حالی که یکونیم میلیارد تومان پول گرفته است.